- دسته : متفرقه,,
- تاریخ ارسال : جمعه 26 فروردين 1390
- بازدید : 276
jok & sms
ترکه داشته امتحان رانندگي ميداده. سرهنگه ازش مي پرسه: اگه يه نفر وسط خيابون بود، بوق ميزني يا چراغ؟ ترکه ميگه: برف پاك كن جناب سرهنگ! سرهنگه كف مي كنه مي پرسه: يعني چي؟ ترکه ميگه: يعني يا برو اين طرف يا برو اون طرف
به تركه می گن : شما آشغالاتون رو تو چی می ریزید ؟
می گه : لای نون
می گن : لای نون ؟
می گه : نمی دونم ، لای نون یا نای لون
ترکه از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام باغچه ها هست. ترکه می گه: آهان فهمیدم، شلنگه
دکتر از ترکه میپرسه: این همه قاشق تو شکم تو چیکار میکنه؟!! میگه: خودتون گفتین روزی یه قاشق بخور
تركه زنگ ميزنه 118 ميگه: شماره غضنفر رو داريد، يارو ميگه: نه، بعدش تركه ميگه: پس من ميگم تو يادداشت كن
از ترکه می پرسن نخست وزیر به انگلیسی چی می شه؟
می گه :First And Under !!!
به تركه ميگن: چند تا حيوون نام ببر كه پرواز كنه. ميگه: كبوتر، كلاغ، خر! بهش ميگن: بابا خر كه پرواز نميكنه! ميگه: بابا خره ديگه، يهو ديدي پرواز كرد!
تركه تو اتوبوس يه دختره خوشگل رو ميبينه، پياده كه ميشه شماره اتوبوس رو بر ميداره!
ترك ميشينه تو تاكسي، راننده بهش ميگه: داداش دستت لاي در گير نكنه. تركه هم مياد آخر مرام بگذاره، ميگه: داداش سرت لاي در گير نكنه
به لره میگن تو چرا ریش نداری؟ میگه من به مامانم رفتم!
صرف فعل نشستن به گویش لری: مو بنشینم، تونم بنشینی، اونم بنشینه، ما که بنشینم، شمام که بنشینید، دیه جا نی اونا بنشینن!
يه روز سه تا ديوونه رو مي اندازن تو يه اتاق دو تاشون مى رقصن، يکيشون هم ميگه: سبز - آبى - قرمز ازش مي پرسن چرا اين جورى مي گى؟ ميگه من رقص نورم!!!
تو اتاق عمل بيمارستان مغز يك میوه فروش رو با يك روضه خوان عوض میکنن . بعد از بهبودي رفتن ديدند ميوه فروشه ميگه اگه خدا بخواد سيب كيلو 300 تومان و . . . رفتند مسجد ديدند روضه خونه تند تند دستاشو به هم مي زنه و ميگه بدو بدو كه امام حسينو كشتند . . .
مادر پسره براش میره خواستگاری، پدر دختره میپرسه خوب پسرتون چه کاره هست؟
مادره میگه: پسرم دیپلماته پدر دختره میگه: اوه چه عالی! یعنی چی؟ مادره میگه: یعنی از وقتی پسرم دیپلمش گرفته همینطوری ماته
یارو لنگ بوده با کشتي ميره سفر... وقتي برميگرده رفيقش ميگه خب سفر خوش گذشت؟؟ ميگه نه بابا همش استرس داشتم هي مي گفتن لنگرو بندازين تو آب
از بچه یه آخونده میپرسن بابات چیکارست روش نمیشده بگه آخونده میگه کمربند مشکی قرآن داره
رئيس: خجالت نميكشي تو اداره داري جدول حل ميكني؟ كارمند: چكار كنيم قربان، اين سروصداي ماشينها كه نميذاره آدم بخوابه!
به پدر حسین فهمیده میگن نظرت درباره پسرت چیه؟ میگه برو بابا هنوز دارم قسط تانك رو میدم!
از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟ می گه من از شیشه پاک کن استفاده می کنم!
دو تا سوسک پولدار ازدواج می کنند. ماه عسل میرن توالت فرنگی!
مبانی کامپیوتر: آن بخش از یک سیستم را که میتوان با چکش خرد کرد، سختافزار و آن قسمت را که فقط میتوان به آن فحش داد، نرمافزار میگویند!